آرنیکای من ، آرام جانآرنیکای من ، آرام جان، تا این لحظه: 16 سال و 1 ماه سن داره

★☆آرنیکا دختر خوش رفتار آریایی☆★

جمع شدن 4 ها کنار هم

عزیز دل مامان سلام نفسم  با یه سورپرایز جالب اومدم ، می دونی امروز چهارشنبه 4 مرداد 91 ، داشتم وبت رو نگاه می کردم که به یه چیز جالب برخوردم و دیدم توی قسمت سنت کلی 4 کنار هم جمع شده و جالبه که این اتفاق روز 4 شنبه افتاد نازنین من بنابر این چند دقیقه ای صبر کردم تا دقیقه و ثانیه هم به این لحظه پر هیجان برسه و دختر من 4 سال و 4 ماه و 4 روز 4 دقیقه و 4 ثانیه سن داشته باشه و یه عکس از این لحظه وبت گرفتم عزیزم ،       نازنینم ،              این لحظه بر تو مبارک و میمون و تمام لحظاتت پر از خوشی و خرمی باد      ...
4 مرداد 1391

عکس دختر ناز مامان واسه نی نی وبلاگ عزیز

دختر خوشگل مامان بازم توی یکی دیگه از مسابقات نی نی وبلاگ  برنده شدی و تونستی جایزه نمایش عکس در ویترین نی نی وبلاگ رو برای اولین بار ببری من می خواستم واسه تولدت عکست رو توی ویترین بگذارم ، اما فرصت نشد و الان خوشحالم که خودت با اون عکسهای زیبا و وجود مهربونت تونستی اونو به عنوان جایزه بگیری .... و این عکس برای نمایش در ویترین   و این هم عکس دخترم در ویترین نی نی وبلاگ       و بقیه دوستانی که در این مسابقه همراه آرنیکا برنده شدن   ...
18 تير 1391

مسابقه اتاق من

سلام به دوستان نی نی وبلاگی ، من آرنیکا هستم و به روایت نی نی وبلاگ 4 سال و 3 ماه و 17 روز سن دارم. تصمیم دارم توی مسابقه اتاق من شرکت کنم بنابراین شما رو به دیدن اتاقم دعوت می کنم . . . ((( به اتاق من خوش اومدین ))) جایی برای استراحت و آرامش و فکر کردن به مشکلات زندگی و اونی که بغلش کردم عروسک دوران کودکی مامانمه تابلوی بالای تخت هفت سین عید 91 و در ادامه اش برنامه های مهد کودکم و جداول کلمات انگلیسی تا هر روز با مامانم تمرین کنم و یادم نره توی این استخر هم به جای آب بازی عروسک بازی می کنم توی این قسمت از اتاق م...
16 تير 1391

تولد پسر دایی

سلام عزیزترینم ... قربونت برم .... بالاخره بعد از مدتها فرصت کردم بیام وبت رو بروز کنم عزیزم  ...دلیلش هم چند روز تعطیلی بود که به من فرصت داد بیام و یه سری به وبت بزنم و اما الان با یه خبر خوش اومدم ... می خوای بدونی چیه؟ خودت می دونی  ناقلا!!!!........   اگه گفتی این فرشته کوچولوی توی بغلت کیه؟  نکنه عروسک جدیدته.........  ولی نه بگذار یه کم بریم نزدیکتر ببینیم.....   آره خودشه نی نی دایی سبحان که روز قبل از تولد امام زمان دنیا اومد ... خداییش کی باورش میشه دختر ناز من توی 4 سالگی بتونه یه بچه یه روزه رو اینقدر قشنگ بغل کنه و اینقدر خوب مواظبش باشه ... بهت افتخار می کنم نازنینم... م...
16 تير 1391

عکسهای جدید

دخترم چند تا عکس خوشگل ازت داشتم که نمی دونستم تحت چه عنوانی توی وب بذارمشون... و بالاخره تصمیم گرفتم به عنوان کارهای جدیدت اونا رو تو وبلاگت بگذارم عزیزم ... البته بگم که هدف اصلی از گذاشتن این عکسا در خواست نرگسی جون بود که زحمت می کشن و همیشه به وبلاگ دختر گلم سر می زنن و من هم به دیده منت گذاشتم و این عکسها رو به خاطر گل روی ایشون گذاشتم ، امیدوارم هر چه زودتر تصمیم بگیره و چشمش به جمال کوچولویی دوست داشتنی روشن بشه و من همیشه واسه دیدن غنچه زیبای زندگیش به وبلاگش سر بزنم و اما عکسها ، عکس زیر اولین و آخرین باریه که گذاشتی موهاتو ببافم اونم دو گوشی ، اینقده بهت میاد ولی نمی دونم چرا دوست نداری اینجوری ببافمشون و این ...
24 خرداد 1391

نگینی بر گوش فرشته ام

دختر نازنیم ...... عسل بانو ............ بالاخره پس از در خواستهای مکرر شما در تاریخ ١٣ /٣/ ٩١ یعنی در ٤ سال و ٢ ماه و ١٣ روزگی گوشهای دخترم سوراخ میشه و نگینی بر روی اون می درخشه   دختر خوشگلم تا حالا از اینکه گوشت درد بگیره و یا عفونت کنه می ترسیدم و گوشات رو سوراخ نمی کردم اما چون خودت می خواستی به اصرار خودت این بار طی یک عملیات برنامه ریزی شده از یه دکتر که در این زمینه شهره ء شهره وقت گرفتیم و به اتفاق خانم گلی ، مامانی و بابایی و صد البته مامان وبابای خانم خانما رفتیم گوشهای دختر خوشگلم رو سوراخ کردیم ، خاطر نشان کنم که دختر نازنین بنده آخ هم نگفت و جز تکون کوچیکی که موقع سوراخ کردن گوشات خوردی هیچ ع...
17 خرداد 1391

سالروز افتتاح وبلاگ آرنیکا جون

دختر نازنینم نفس من امروز بالاخره بعد از یه مدت طولانی اومدم برات بنویسم آخه توی این مدت اتفاق خیلی خاصی نیفتاد و نوشتن روزمرگیها هم که دیگه لطفی نداره توی این مدت چند تا مراسم رفتیم که بهت خوش گذشت می دونی که چقدر جشن و مهمونی رو دوست داری روز مادر هم گذشت  و شما دختر نازم واسه من ومامانی اسپری خریدی البته با کمک بابا و کارتی رو که مهد کودکت واست درست کرده بود بهم دادی ، اگه به اولین پستهای وبلاگت یه نگاهی بندازی می بینی که عکس کارتی رو که پارسال روز مادر بهم دادی گذاشتم و چه خوشحال بودم که برای اولین بار یه هدیه تحت عنوان روز مادر از دختر نازم می گیرم و امسال که بزرگتر شدی یه اسپری هم بهش اضافه شد و اینقدر که بابایی هستی به...
4 خرداد 1391