تولد یه دوست
سلام به دختر ناز خودم
تولد خوش گذشت عزیزم ...
خوب ما روز جمعه رفته بودیم تولد پسر دوستم شهریار.. که تولد 7 سالگیش رو جشن گرفت به همراه پسر خاله نازش که 5 ساله شده بود ....
و دختر من بر عکس همیشه خودش رو ازاونها دور می کرد در کمال تعجب !...
خوب شاید واسه اینه که اونجا هیچ دختری نبود که باهاش همبازی بشی ...
اما خوب حاصل این جشن این بود که دختر منم دلش جشن تولد کشید و ما روز بعدش براش کیک تولد گرفتیم و آتنا رو هم گفتیم اومد و اون کادویی رو که برای شهریار گرفته بودن و تو خیلی ازش خوشت اومد واست گرفتیم .... فکر نکنم حالا حالا ها جرأت کنم برم جشن تولد
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی