ماه رمضان
آرنيكاي عزيز من سلام
دختر گلم خيلي وقته نيومدم برات خاطره بنويسم آخه ماه رمضونه و منم بي حال و حوصله
ولي امروز اومدم
چند روز پيش اومدم برات كمي نوشتم ولي در اثر سهل انگاري پاك مي شد منم ديگه ننوشتم و گذاشتم واسه يه روز ديگه .. كه امروز بالاخره فرصتي پيش اومد ..
آخه روز سه شنبه هفته پيش طبق نذر هر ساله شله زرد پختيم و بين آشنايان تقسيم كرديم
شما هم همراه ما بودي و كلي شيطنت كردي شيرين من
و مي گفتي بده من به بچه هاشون بدم
دختر گلم انگار امسال آنقدر بزرگ شدي كه اين ماه رو درك مي كني و از من مي پرسي مامان منم روزه ام و من در جواب مي گم آره دختر گلم شما هم روزه اي و خدا هم خيلي خيلي دوستت داره دختر پاك و معصوم من
دوست دارم مطالبي كه برات مي گذارم همراه عكس باشه ولي متاسفانه الان عكسي در دسترسم نيست
مطمئن باش بعداً با عكسهات بر مي گردم
و خاطرات بچگيت رو به همراه عكسهاي زيباي شما اينجا مي گذارم پس تا بعد
باي