آرنیکای من ، آرام جانآرنیکای من ، آرام جان، تا این لحظه: 16 سال و 1 ماه و 6 روز سن داره

★☆آرنیکا دختر خوش رفتار آریایی☆★

دل مشغولیهای آرنیکا جونم

سلام به یکی یه دونه مامان .. چند روز پیش واسه دخترم از تو اینترنت مدلهای نقاشی واسه رنگ آمیزی دانلود کردم و چاپشون کردم تا رنگ کنه اما دختر خوشگلم همه رو می داد به خودم که رنگ کنم و حسابی کلافه ام می کرد منم یه فکر دیگه کردم و تصمیم گرفتم اونا رو توی فتو شاپ باز کنم و براش رنگ کنم  و ... اینطوری شد که آرنیکا عاشق رنگ آمیزی توی فتوشاپ شد ولی خودمونیم ها فکر نمی کردم اینقدر خوب بتونه با کامپیوتر کار کنه فکر کنم همین روزا مجبور شم براش یه لپ تاپ صورتی کوچولوی خوشگل بخرم ...
3 دی 1390

عقیقه کردن دخترم

..... در شب یازدهم محرم دختر نازم رو عقیقه کردیم... ویک گوسفند برای سلامتیش قربونی کردیم .... و تدارک تهیه حلیم در منزل خاله مامان که که هر سال در روز تاسوعا حلیم می پزند داده شد... و این هم عکس دخترم در شب تاسوعا         ...
15 آذر 1390

اولین لباس فرم

و اینم عکس اولین لباس فرمی که دریافت کردی متعلق به مهد کودک و پیش دبستانی علی ابن ابیطالب   ولی خوب چه کنم که دختر گل من از این لباس خوشش نمیاد و هنوز نپوشیدتش هر روز صبح با گریه ازم می خواد که تنش نکنم   ...
6 آذر 1390

تولد یه دوست

سلام به دختر ناز خودم تولد خوش گذشت عزیزم ... خوب ما روز جمعه رفته بودیم تولد پسر دوستم شهریار.. که تولد 7 سالگیش رو جشن گرفت به همراه پسر خاله نازش که 5 ساله شده بود .... و دختر من بر عکس همیشه خودش رو ازاونها دور می کرد در کمال تعجب !... خوب شاید واسه اینه که اونجا هیچ دختری نبود که باهاش همبازی بشی ...       اما خوب حاصل این جشن این بود که دختر منم دلش جشن تولد کشید و ما روز بعدش براش کیک تولد گرفتیم و آتنا رو هم گفتیم اومد و اون کادویی رو که برای شهریار گرفته بودن و تو خیلی ازش خوشت اومد واست گرفتیم .... فکر نکنم حالا حالا ها جرأت کنم برم جشن تولد       ...
6 آذر 1390