آرنیکای من ، آرام جانآرنیکای من ، آرام جان، تا این لحظه: 16 سال و 1 ماه و 13 روز سن داره

★☆آرنیکا دختر خوش رفتار آریایی☆★

زبان آموزی دختر نازم

با سلام خدمت خوشگل خودم و اما دختر نازم در ٣ سال و نیمگی کلمات انگلیسی زیادی بلده که در اینجا عنوان می کنم البته دختر باهوش من باید بیشتر از اینا بلد باشه اما خوب کوتاهی از منه که به دلبل کمبود وقت نمی تونم باهات کار کنم در اولین فرصت حتماً در اینترنت جستجو می کنم و یه پک آموزشی مناسب برات پیدا می کنم   ماهی : FISH فیل : ELEPHANT HELLO :  سلام PEACH : هلو APPLE : سیب ORANGE : پرتقال WINDOW : پنجره واعداد ترکی : بیر ، ایکی ، اوچ ، دورت ، بش (که از شبکه های کارتونی یاد گرفته) مؤفق باشی دختر گلم به امید روزی که بتونی به راحتی انگلیسی صحبت کنی و علاوه بر اون به چند زب...
12 مهر 1390

نقاشی

سلام قند  عسل من ، شیرین من ، خوشمزه من می بینی تازگیها چه زود زود میام وبت رو بروز می کنم ، واسه اینه که هم کارم کمتره هم تو خیلی شیرین شدی ، کارهای جدید ازت سر می زنه ، بزرگ شدی ، خانم شدی ، بگذریم که یه کم لوس هم شدی (ببخشید هان جسارت نباشه) آخه فرمایشاتت زیاد شده ،"مامان بریم پارک ، مامان اسکوترم رونیاوردی ، مامان می خوام با دوچرخه برم شما هم پیاده بیاین ، مامان برنامه کودک می خوام (تمام وقت شبکه های کارتون بازه) ، مامان بیا بازی کنیم  من مامان تو بابا اینم بچه مون ، ولی من به این شیطنتها عادت کردم اونقدر که وقتی خوابی دلم برات تنگ میشه ، بگذریم عزیزم اومدم بگم نقاشیات خیلی پیشرفت کرده ازشون عکس گرفتم ببین :   ...
7 مهر 1390

آرنیکا و چیدن کامل پازل

عزیز دل مامان بیشتر از یکساله که می تونی پازل 35 تیکه رو به راحتی بچینی ولی من تازه از این کارت  عکس گرفتم وگرنه دختر باهوش من خیلی وقته که این کار رو انجام میده دقیقاً از زمانی که من پازل تبلیغاتی اداره مون رو آوردم خونه فکر نمی کردم اینقدر سریع یاد بگیری ، اما  تو باهوشتر از این حرفهایی ، مثل همه بچه های گل سرزمینمون ، اولش از تکمیل کردن یه سری حیوونهای خاص توی پازلت شروع کردی و بعد کم کم همه اش رو یاد گرفتی ، آفرین دختر زرنگ من                     آفرین به دختر باهوش من آفرین گل دختری   ...
5 مهر 1390

ماه مهربونی

سلام به یه دونه دختر خوشگلم ، خوبی مامانی ، امروز سوم مهر ماه اولین روز باز شدن مدارسه ودختر خوشگلم امروز کلی دوست پیدا می کنه آخه کلی بچه ناز از امروز میان به مهد کودک دخترم ، شما از روز پنجشنبه چشم انتظار رفتن به مدرسه بودی، درٍ مهدت بادکنک زده بودن وقتی بهت گفتم آرنیکا پاشو ببین بادکنکها رو (همیشه موقع رفتن به مهد تو ماشین می خوابی مگر معدودی از روزها رو) از جات پریدی و گفتی امروز جشن تولد داریم ، آخه بهت گفته بودن امروز جشن می گیرن ، بر خلاف همیشه که خوشحال می شدی پیشت بمونم ، توی این 2 روز تعطیلی انتظار مدرسه رو می کشیدی ، خدا کنه این ذوق به این زودی تموم نشه و من با خیال راحت ببرمت مه...
3 مهر 1390

عکس جدید

سلام خوشگل مامان اومدم تا چند تا عکس زیبا رو که خاله جون یکی یه دونه ات زحمت کشیده و واست طراحی کرده بگذارم   دستت درد نکنه خاله جون جونی    دوستت دارم یه عالمه هر چی بگم بازم کمه     ...
30 شهريور 1390

تفنگ بازی

سلام به آرنیکای نازم عسلم دیشب برای اولین بار سراغ یه بازی پسرونه رفتی و من و تو با هم تفنگ بازی کردیم و جالبه چون تفنگ نداشتی با لگوهات تفنگ ساختی       و زمانی که من طرفت شلیک می کردم اینجوری خودت رو به مردن میزدی (ایستاده) .....!!!!     الهی قربونت برم که وقتی چشاتو می بندی اینقده ناز می شی جیگرم الهی صد سال زنده باشی ... حتی دوست ندارم خودت رو به مردن بزنی ولی تو این کار رو دوست داری ... حتی وقتی حموم میری توی آب خودتو به مردن میزنی و میگی من ماهی زردم که مردم و بعد توی آب ولو میشی .....  همش به خاطر ماهیهای عیده که تو مردنشونو می بینی ... ماهی خونه مامانی هم که ت...
29 شهريور 1390

تعویض قالب

آرنیکای مامان امروز قالب وبلاگتو عوض کردم ولی خیلی دوست دارم بدونی قبل از این قالبت چه شکلی بوده و چون خودم روش کار کردم و طراحیش کردم ، ازش یه عکس گرفتم تا بعدها که اومدی سراغ سایتت اونو ببینی ، از این به بعد تمام قالبهاتو همین شکلی برات می گذارم مطمئناً می تونه برات جالب باشه         ...
23 شهريور 1390

بازگشت از مسافرت

سلام به دختر نازنینم                                        حال و احوال دختر نازم چطوره ؟     این روزا زیاد حال خوشی نداری ..... آخه ما هفته پیش مسافرت بودیم و تغییر آب و هوا و اقلیم شهر مشهد همه ما رو مریض احوال کرد منم زمانی که اونجا زندگی می کردم تمام تابستان به علت آلرژی اذیت می شدم و دختر نازمم احتمالاً به اون هوا حساسیت داره ، به هر حال ما دیروز جمعه از مشهد برگشتیم ، واما از مسافرتمون بگم ... از عید فطری که گذشت و من متأس...
19 شهريور 1390

ماه رمضان

آرنيكاي عزيز من سلام                                         دختر گلم خيلي وقته نيومدم برات خاطره بنويسم آخه ماه رمضونه و منم بي حال و حوصله ولي امروز اومدم چند روز پيش اومدم برات كمي نوشتم ولي در اثر سهل انگاري پاك مي شد منم ديگه ننوشتم و گذاشتم واسه يه روز ديگه .. كه امروز بالاخره فرصتي پيش اومد .. آخه روز سه شنبه هفته پيش طبق نذر هر ساله شله زرد پختيم و بين آشنايان تقسيم كرديم شما هم همراه ما بودي و كلي شيطنت كردي شيرين من &n...
30 مرداد 1390